تاریخ : چهار شنبه 24 خرداد 1391
نویسنده : رامین حمیدی


اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت: …

http://minnesota.publicradio.org/projects/2010/08/church-divided/img/chuck-sabin.jpg

«ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟»

رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین او را تعمیر کردند. شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید. صدای که تا قبل از آن هرگز نشنیده بود. صبح فردا از راهبان صومعه پرسید که صدای دیشب چه بوده اما آنها به وی گفتند: «ما نمی توانیم این را به تو بگوییم. چون تو یک راهب نیستی»

مرد با نا امیدی از آنها تشکر کرد و آنجا را ترک کرد.

چند سال بعد ماشین همان مرد باز هم در مقابل همان صومعه خراب شد.

راهبان صومعه بازهم وی را به صومعه دعوت کردند، از وی پذیرایی کردند و ماشینش را تعمیر کردند. آن شب بازهم او آن صدای مبهوت کننده عجیب را که چند سال قبل شنیده بود، شنید.

صبح فردا پرسید که آن صدا چیست اما راهبان بازهم گفتند: «ما نمی توانیم این را به تو بگوییم. چون تو یک راهب نیستی»

 

این بار مرد گفت «بسیار خوب، بسیار خوب، من حاضرم حتی زندگی ام را برای دانستن آن فدا کنم. اگر تنها راهی که من می توانم پاسخ این سوال را بدانم این است که راهب باشم، من حاضرم. بگویید چگونه می توانم راهب بشوم؟»

 

راهبان پاسخ دادند «تو باید به تمام نقاط کره زمین سفرکنی و به ما بگویی چه تعدادی برگ گیاه روی زمین وجود دارد و همین طور باید تعداد دقیق سنگ های روی زمین را به ما بگویی. وقتی توانستی پاسخ این دو سوال را بدهی تو یک راهب خواهی شد.»

مرد تصمیمش را گرفته بود. او رفت و ۴۵ سال بعد برگشت و در صومعه را زد.

مرد گفت:‌«من به تمام نقاط کره زمین سفر کردم و عمر خودم را وقف کاری که از من خواسته بودید کردم. تعداد برگ های گیاه دنیا ۳۷۱,۱۴۵,۲۳۶,۲۸۴,۲۳۲ عدد است. و ۲۳۱,۲۸۱,۲۱۹,۹۹۹,۱۲۹,۳۸۲ سنگ روی زمین وجود دارد»

راهبان پاسخ دادند: «تبریک می گوییم. پاسخ های تو کاملا صحیح است. اکنون تو یک راهب هستی. ما اکنون می توانیم منبع آن صدا را به تو نشان بدهیم.»

رئیس راهب های صومعه مرد را به سمت یک در چوبی راهنمایی کرد و به مرد گفت: «صدا از پشت آن در بود»

مرد دستگیره در را چرخاند ولی در قفل بود. مرد گفت: «ممکن است کلید این در را به من بدهید؟»

راهب ها کلید را به او دادند و او در را باز کرد.

پشت در چوبی یک در سنگی بود. مرد درخواست کرد تا کلید در سنگی را هم به او بدهند.

راهب ها کلید را به او دادند و او در سنگی را هم باز کرد. پشت در سنگی هم دری از یاقوت سرخ قرار داشت. او بازهم درخواست کلید کرد.

پشت آن در نیز در دیگری از جنس یاقوت کبود قرار داشت.

و همینطور پشت هر دری در دیگر از جنس زمرد سبز، نقره، یاقوت زرد و لعل بنفش قرار داشت.

در نهایت رئیس راهب ها گفت: «این کلید آخرین در است». مرد که از در های بی پایان خلاص شده بود قدری تسلی یافت. او قفل در را باز کرد. دستگیره را چرخاند و در را باز کرد. وقتی پشت در را دید و متوجه شد که منبع صدا چه بوده است متحیر شد. چیزی که او دید واقعا شگفت انگیز و باور نکردنی بود.

.

.

.

.

.

اما من نمی توانم بگویم او چه چیزی پشت در دید، چون شما راهب نیستید!

.

.

.

.

لطفا به من حرف بد نزنید !

.

.

 

خودمم دارم دنبال اون نفری که اینو برای من فرستاده می گردم تا حقشو کف دستش بگذارم

 

منبع:سایت اتوبان


|
امتیاز مطلب : 84
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
برچسب‌ها: راهب , صومعه , کلیسا , هیپنوتیزم , علوم غریبه , داستان , ,
تاریخ : یک شنبه 18 دی 1390
نویسنده : رامین حمیدی

    صور هشتگانه حروف جُمل که با نام اولین صورت (ابجد) معروف است. ترتیب حروف (صامت: بی‌صدا) در این نسق همان ترتیب عبری – آرامی است و این امر مؤید آن است که عرب، الفبای خود را از آنان (به وساطت نبطیان) اقتباس کرده‌است.

حروف اَبجَد شیوه‌ای برای مرتب‌سازی حروف زبان عربی است که بر پایه الفبای اولیه خط فنیقی مرتب شده‌اند. گاهی از این شیوه در شماره‌گذاری موارد یا صفحات به کار می‌رود.

حروف ابجد به این شرحند: «الف، ب، ج، د، ه، و، ز، ح، ط، ی، ک، ل، م، ن، س، ع، ف، ص، ق، ر، ش، ت، ث، خ، ذ، ض، ظ، غ». و اعداد ۱ تا ۱۰۰۰ به بیست و هشت حرف تقسیم شده‌است.

برای آسانی ازبر کردن ترتیب این حروف، هر چندتا حرف پیاپی به شکل واژه در آمده و تلفظ می‌شوند. این واژه‌ها عبارت‌اند از: «اَبْجَدْ - هَوََّزْ - حُطّی - کَلَمَنْ - سَعْفَصْ - قَرَشَتْ - ثَخَِّذْ - ضَظِغْ» از الفبای ابجد برای متناظر کردن اعداد و واژه‌ها نیز استفاده می‌شود. به این ترتیب که برای هر حرف واژه‌ای که بخواهند به عدد تبدیلش کنند، عدد متناظر را از جدول زیر برمی‌دارند و اعداد به دست‌آمده را جمع می‌زنند. برای نمونه در این روش، واژهٔ «علی» برابر با «۱۱۰» می‌شود همچنین «یاعلی» برابر با ۱۲۱ می‌باشد.

        همزه (أ) و الف (ا) هر یک را به عدد ۱ حساب می‌کنند و حروفاتی که به واسطه تشدید مکرر است، یک حرف محاسبه می‌شوند؛ مثلاً کلمه فَعّال را ۱۸۱ می‌گیرند؛ چون ف ۸۰، ع ۷۰، ا ۱ و ل ۳۰ است. استثنائاً لام مشدد کلمه الله را دو حرف حساب می‌کنند. بنا بر این اللّه ۶۶ می‌شود؛ چون ا ۱، ل ۳۰، ل ۳۰ و ه ۵ است. به همین جهت اللّه را در کتابت با تشدید نمی‌نویسند؛ چون لام مکرر است و تشدید ندارد. حساب کلماتی همچون اله و رحمن صورت مکتوب است؛ نه ملفوظ (الاه و رحمان). از این رو اله عدد ۳۶ خواهد بود و رحمن ۲۹۸.

برخی افراد برای این شماره‌ها ویژگیهای فراطبیعی قائلند.

کاربردهای حروف ابجد:

الف)صفحه‌های مقدمهٔ بعضی از کتاب‌ها را با این عددها شماره گذاری می‌کنند.

ب)تاریخ وقایع مهم را با ترکیب حروف ابجد به صورت یک کلمه یا یک عبارت یا یک جملهٔ معنی دار یا شعر در می‌آورند که به خاطر سپردن آن کلمه یا عبارت یا آن جمله یا شعر، تاریخ مزبور را حساب می‌کنند.

ج)در موسیقی پس ازاسلام، در ثبت اصوات و دساتین از حروف ابجد استفاده شده‌است. برای نمونه نغمه‌های (دستگاه شور) با حروف ابجد عبارت بوده‌اند از: «یح یه یب ی ح ه ج ا» و فاصله‌ها و ابعاد آن‌ها: «ط ط ج‍ ج‍ ط ج‍ ج» که در موسیقی امروز به ترتیب نت‌های سل، لاکرن، سی بمل، دو، رکرن، می‌بمل، فا و سل را تشکیل می‌دهند.

د)گاهی در نوشتن، برای جدا کردن مطالب مختلف از یکدیگر، آنها را با حروف ابجد مشخص می‌کنند. مثلاً در همین‌جا برای جدا کردن کاربردهای حروف ابجد، آنها را با حروف الف، ب، ج و … مشخص کردیم.

حروف ابجد کبیر:

الف     ب     ج     د     ه‍     و     ز     ح     ط     ی     ک     ل     م     ن     س     ع     ف     ص     ق     ر     ش     ت     ث     خ     ذ     ض     ظ     غ
۱     ۲     ۳     ۴     ۵     ۶     ۷     ۸     ۹     ۱۰     ۲۰     ۳۰     ۴۰     ۵۰     ۶۰     ۷۰     ۸۰     ۹۰     ۱۰۰     ۲۰۰     ۳۰۰     ۴۰۰     ۵۰۰     ۶۰۰     ۷۰۰     ۸۰۰     ۹۰۰     ۱۰۰۰

حروف ابجد صغیر:
الف     ب     ج     د     ه‍     و     ز     ح     ط     ی     ک     ل     م     ن     س     ع     ف     ص     ق     ر     ش     ت     ث     خ     ذ     ض     ظ     غ
۱     ۲     ۳     ۴     ۵     ۶     ۷     ۸     ۹     ۱۰     ۸     ۶     ۴     ۲     ساقط     ۱۰     ۸     ۶     ۴     ۸     ساقط     ۴     ۸     ساقط     ۴     ۸     ساقط     ۴

کپی شده از ویکی پدیا


|
امتیاز مطلب : 151
|
تعداد امتیازدهندگان : 41
|
مجموع امتیاز : 41
برچسب‌ها: حروف ابجد , ابجد , کلمات عربی , حروف اسرارآمیز , هیپنوتیزم , ارواح , احضار ارواح , جن , داستان جن , رام ولف , رامین حمیدی ,
تاریخ : شنبه 17 ارديبهشت 1390
نویسنده : رامین حمیدی

کندالینی

 

کنداليني قدرت اميال پاک هر انسان است
،همانند فنري ميباشد که سه دور و نيم به دور خويش پيچيده است.
بطور غير فعال و نهفته در انتهاي ستون فقرات و مابين استخوان مثلث شکلي بنام اُ ساکرُم( استخوان مقدس ) قرار گرفته است .

استخوان مقدس از کنار (اُ ساکرُم) نماد کنداليني استخوان مقدس از روبرو(اُ ساکرُم)

زماني که اين نيرو در وجود ما ارشاد ميشود ، در کانال مرکزي ( سوشومنا ) شروع به حرکت ميکند و بعد از عبور از شش چاکرا وارد مخچه و قسمت تحتاني مخ يعني منطقه لينبيک شده و بدين ترتيب مغز را روشن مينمايد و از ( براهماراندها را) يعني از ملاج سر به بيرون فوران ميکند و اين عمل باعث برقراري ارتباط بين نيروي فردي با نيروي کائنات يا همان نيروئيکه بشر را از نيستي به هستي آفريده است، ميشود.

" ما اين ارتباط را تحقق نفس يا خود پردازي ميناميم"

نشانه و اثر اين اتحاد که ما بين ما و خالق ما برقرار شده است بصورت" نسيمي خنک" در کف دستها ، صورت ، پاها و همچنين ديگر اعضاي بدنمان احساس ميکنيم .

ما امروزه ميدانيم که هزاران نفر که طالب حقيقت بوده اند ، بيداري کنداليني را عملا تجربه نموده اند و هم اکنون بيش از ?? کشور دنيا با صلح دروني آشنايي دارند و با بيداري کنداليني به نيروي بيکران کائنات پيوند خورده اند .

نماي حرکت کنداليني
بيداري کنداليني يک امر کاملا طبيعي مانند نفس کشيدن ، ديدن يا شنيدن است . بيدار شدن اين نيرو در بدن انسان توليد هيچ گونه مشکل يا ناراحتي نخواهد کرد.

ما اثرات سودبخش و مفيدي را که بعد از بيداري اين نيرو احساس ميکنيم نميتوانيم به صورت عبارت بيان کنيم ، ولي ما سعي ميکنيم بعضي از خصوصياتي را که بعد از فعال شدن اين نيروي بيکران در بدن هر شخصي رُخ ميدهد براي شما

عزيزان شرح دهيم:

و زماني که کنداليني به آگنيا (مرکز ششم) ميرسد ، طالب ساکت شده و احساس آرامش ميکند . براي اينکه طالب بتواند تمام حواس خود را به درون خويش جلب کند ، ميبايستي چشمانش را در حين بيداري کنداليني بسته نگاهدارد . بنابرين در اين حالت شخص در هيچ گونه از حالات هيپنوتيزم يا از خود بي خود شدن و مستي و.... قرار ندارد و طالب کاملا آگاه به پيرامون خويش ميباشد.

در اين حالت طالب بسيار آرام است و توجهش مدام بوسيله افکار مختلف دنيوي پريشان نمي شود . اين حالت بدون هيچ گونه فشار يا عمليات فيزيکي يا تمرينات روحي انجام نميگيرد . يکي از علائم بيداري کنداليني در بدن اين است که وقتي اين انرژي به ملاج سر مي رسد يک نسيم خنک را پديدار مي سازد ، اين امر در مفهوم خودش يک پيشرفت غيره قابل پيشبيني از هوشياري و ذهن انسان است.

اگر در مسير حرکت کنداليني به ملاج سر يکي از چاکراها بنا به دلايلي مسدود يا گرفته شده باشد ، در هنگام عبور از آن چاکرا نيرو متوقف ميشود و نميتواند به چاکراي بعدي صعود نمايد . در اين هنگام ما ميتوانيم ضربات کنداليني را به حالت گرما يا سوزشي که در حوالي آن چاکرا ايجاد ميشود توسط دستها و همچنين گوشي طبي احساس نماييم.

و از شدت گرما و سرمائيکه که بر روي دستها احساس مينماييم مي توان وضعيت چاکراها را در خود و يا بر روي شخص ثالثي کاملا معين نماييم.

بدين طريق است که نادي ها ( کانالها ) و چاکراها ، شروع به ابراز وجود مي نمايند و آنچه که تا به امروز يک فرضيه تلقي مي شد بعنوان بخشي از تجربه روزمره شخص محسوب مي شود.

بدين ترتيب است که ما توسط اين روش توانسته ايم ظرف اندک مدتي به آن مرحله از رشد و خودآگاهي برسيم که بتوانيم حالات خود و ديگران را از طريق انگشتانمان احساس کنيم.

همانطور که کنداليني از طريق آگنيا ( چاکراي ششم ) به سمت بالا حرکت ميکند ، باعث خنک شدن سيستم ظريف بدن و همچنين مايع درون نخاع ميشود.

اين موضوع باعث از بين رفتن و تهي شدن دو بادکنک سمت چپ و سمت راست آگنيا ( اگو و سوپراگو ) مي شود.

به مجرد چنين اتفاقي ، کنداليني قادر است که خود را به قله سوشومنا يعني چاکراي ساهاسرارا برساند.

در اين لحظه مي گوييم که ما با نيروي بيکران کائنات اتحاد پيدا کرده ايم و صلح دروني به معناي واقعي انجام گرفته است.

اگر کسي از طريق دانش صلح دروني و بيداري کنداليني بياموزد که چگونه چاکرا ها را تغزيه نمايد ، مي تواند چاکرا هاي خسته و ضعيف خود را فعال نمايد.

همانطور يکه در بالا توضيح داده شده ، بيداري کنداليني هر انسان را قادر مي سازد تا تشعشعات چاکراهاي خود و ديگران را احساس نماييد ، احساسي که مويد تغييرات کيفي از آگاهي انسان است که در سيستم مرکزي عصبي بروز مي کند.

لذا اين خلاصه اي از پروسه تکاملي هستي ماست که بوسيله نيروهاي زنده طبيعت باور مي شود.

حال ما مي توانيم نتيجه بگيريم که ما قادر خواهيم بود تا سيستم عصبي خود را کنترل نمائيم و از انرژيهاي سيستم پاراسمپاتيک بهره برداري نمائيم.

نکته قابل توجه:

هر کسي قادر بحرکت دادن انرزي کنداليني در افراد نيست. مگر آن که شخص, خود به خود آگاهي کامل و صلح دروني رسيده باشد و نيروهاي کاينات در او ارشاد شده باشند .از شما خواهشمنديم که, از انجام هر گونه آ زمايشات غير مجاز با نيروي کنداليني بپرهيزيد.

ونکته ديگر اينکه کنداليني يک انرژي زنده در بدن ما مي باشد و بيداري و احياي آن امريست بسيار طبيعي و هيجکس از طالبان صلح دروني حق هيجگونه دريافت وجه مادي وهيچگونه دادستدي مالي مجاز نمي باشند و بيداري کنداليني به صورت رايگان در اختيار مردم جهان قرار مي گيرد.

 


|
امتیاز مطلب : 97
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
برچسب‌ها: کندالیتی , سایکوکینزی , هیپنوتیزم , مانیه نیزم , چاکرا , تمرین تنفس , قدرت فوق العاده , انرزی بدن , نیروی درون ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد

آخرین مطالب

/
به وبلاگ رامین حمیدی خوش آمدید